loading...
حرفهایی از جنس دل
آسمونی بازدید : 13 شنبه 01 تیر 1392 نظرات (2)

 

http://everywhere-english.blogfa.com/

دوستانی که به زبان انگلیسی علاقه دارن آهنگهای انگلیسی با متنشون داستان و متنهای جالب در آدرس بالا موجود است که وبلاگ خودمه

آسمونی بازدید : 15 شنبه 01 تیر 1392 نظرات (0)

ایران من ای سرزمین کاوه وو آرش
درتو خلاصه میشه هر احساس رویایی        

ما پای هر زخمی که خردی باز میمونیم
تا تازه شه رسم قدیم عشق و شیدایی

ای سرزمین مادری ای خاک پاکیزه
ای تو که تو قلبت گل خورشید روییده

هر ثانیه هرلحظه هرجایی تو آغوشت
بوی گلای جانماز مادرو میده

ایران من سرتاسرت تصویر خوبیهاست
حیفه گلای دامنت یک روز پرپر شه

من نذر کردم قلبمو این بار با اخلاص
شاید که زخمای دلت یک ذره بهترشه

از:ریجانه صفری

spinas بازدید : 15 یکشنبه 25 فروردین 1392 نظرات (2)

 

 

 

پیر مردی در بستر مرگ بود.در لحظات دردناک مرگ،ناگهان بوی عطر شکلات محبوبش از طبقه پایین به مشامش رسید. او تمام قدرت باقیمانده اش را جمع کرد و از جایش بلند شد. همانطور که به دیوار تکیه داده بود آهسته آهسته از اتاقش خارج شد. و با هزار مکافات خود را به پایین پله ها رساند و نفس نفس زنان به در آشپزخانه رسید و به درون آن خیره شد. او روی میز صدها تکه شکلات محبوب خود را دید و با خود فکر کرد یا در بهشت است یا اینکه...همسر وفادارش آخرین کاری که ثابت کند چقدر شیفته وشیدای اوست را انجام داده است و بدین ترتیب او این جهان را چون مردی سعادتمند ترک میکند. او آخرین تلاشش را نیز به کار بست و خود را به روی میز انداخت و یک تکه از شکلات را به دهانش گذاشت و با طعم خوش آن احساس کرد جانی دوباره گرفته است.سپس مجددا دست لرزان خود را به سمت ظرف برد که ناگهان همسرش با قاشق به روی دست او زد و گفت:دست نزن آنها را برای مراسم عزاداری درست کرده ام!

spinas بازدید : 14 دوشنبه 19 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

 

                          

تو زندگی اگه رسیدی به یک در بزرگ که یه قفل بزرگ هم بهش بود، نترس و نا امید نشو،چون اگه قرار بود اون در هیچ وقت باز نشه حتما بجاش یه دیوار می ساختند.

spinas بازدید : 22 دوشنبه 19 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

          

خداوند زمین را مدور آفرید تا به انسان بگه همون لحظه ای که فکر میکنی به آخر دنیا رسیده ای، درست درنقطه آغاز هستی.

 

آسمونی بازدید : 14 شنبه 17 فروردین 1392 نظرات (0)

عشق بدون مرز

داستان در مورد سربازيست که بعد از جنگيدن در ويتنام به خانه بر گشت. قبل از مراجعه به خانه از سان

فرانسيسکو با پدر و مادرش تماس گرفت.

" بابا و مامان" دارم ميام خونه، اما يه خواهشي دارم. دوستي دارم که مي خوام بيارمش به خونه.

پدر و مادر در جوابش گفتند: "حتما" ، خيلي دوست داريم ببينيمش.

پسر ادامه داد:"چيزي هست که شما بايد بدونيد. دوستم در جنگ شديدا آسيب ديده. روي مين افتاده و يک پا و يک

دستش رو از دست داده. جايي رو هم نداره که بره و مي خوام بياد و با ما زندگي کنه."

"متاسفم که اينو مي شنوم. مي تونيم کمکش کنيم جايي براي زندگي کردن پيدا کنه.

"نه، مي خوام که با ما زندگي کنه."

پدر گفت: "پسرم، تو نمي دوني چي داري مي گي. فردي با اين نوع معلوليت درد سر بزرگي براي ما مي شه. ما داريم

زندگي خودمون رو مي کنيم و نمي تونيم اجازه بديم چنين چيزي زندگيمون رو به هم بزنه. به نظر من تو بايستي

بياي خونه و اون رو فراموش کني. خودش يه راهي پيدا مي کنه."

در آن لحظه، پسر گوشي را گذاشت. پدر و مادرش خبري از او نداشتند تا اينکه چند روز بعد پليس سان فرانسيسکو

با آنها تماس گرفت. پسرشان به خاطر سقوط از ساختماني مرده بود. به نظر پليس علت مرگ خودکشي بوده. پدر و

مادر اندوهگين، با هواپيما به سان فرانسيسکو رفتند و براي شناسايي جسد پسرشان به سردخانه شهر برده شدند.

شناسايي اش کردند. اما شوکه شدند به اين خاطر که از موضوعي مطلع شدند که چيزي در موردش نمي دانستند.

پسرشان فقط يک دست و يک پا داشت.

پدر و مادري که در اين داستان بودند شبيه بعضي از ما هستند. براي ما دوست داشتن افراد زيبا و خوش مشرب

آسان است. اما کساني که باعث زحمت و دردسر ما مي شوند را کنار مي گذاريم. ترجيح مي دهيم از افرادي که

سالم، زيبا و خوش تيپ نيستند دوري کنيم. خوشبختانه، کسي هست که با ما اينطور رفتار نمي کند. بدون توجه به

اينکه چه ناتواني هايي داريم

آسمونی بازدید : 25 جمعه 16 فروردین 1392 نظرات (0)

دلم آروم بگیر دنیا همینه زندگی سخته
کسی که غرق احساسه تو این آشوب بد بخته

دلم رسم زمین اینه نباید مهربون باشی
بدون پول و زیبایی نمیشه تو دلی جاشی

غریبه تو زمین مایه قلب ساده و خاکی
کسی با تو نمیمونه اگرچه ساده و پاکی

اونی که آدما میخوان یه قلب سرد و مغروره
تو این دنیای بی احساس همیشه عشق ناجوره

 

تو نامردی و بی رحمی عجیب این قوم همرنگن
برای کشتن عاشق تا پای جون میجنگن

دلم آروم بگیر دنیا همینه زندگی سخته
دلی که غرق احساسه تو این آشوب بدبخته

کسی که سالهای سال به یادش بودی با قلبت
به جای مرهم و درمون نمک میپاشه رو زخمت

یه روزی بی خبر میره خودش رو از تو میگیره
بدون اینکه یک لحظه بگه بیچاره میمیره

تموم آدما اینجا اسیر آهن و سنگن
 واسه بی دادو بی دینی همه با هم هم آهنگن

کسی عاقل تر از عاشق تو دنیا نیست،میدونم
چرا آدم گریزونه از این افسانه ؟حیرونم

دلم دنیاتو خالی کن از آدمهای دیوونه
بذار یاد خدا باشه تمام حس این خون

از ریحانه صفری

آسمونی بازدید : 24 سه شنبه 13 فروردین 1392 نظرات (1)

سلام خدایا

دلم برات تنگ شده خدایا تو هم دلت برام تنگ میشه وقتی نیستم وقتی حواسم به تو نیست وقتی حواسم به خودم نیست؟خدایا تا حالا شده دلتو بشکنم ؟تا حالا شده از دوریم غمگین بشی و دلت بشکنه؟ خدایا تو که میگی عاشقمی تا حالا شده وقتی حواسم بهت نبوده و یه جای دیگه سرگرم بودم آه بکشی اونم از ته ته دلت؟ میگن آه دلشکسته دامن گیره. خدا نکنه بگی آره خدانکنه با دیدن این جمله ها اشک بیاد تو چشات خدایا تازگیا آدما دل  آدمای مهربونو میشکنن به این امید که چون مهربونه نفرین نمیکنه تو بگو این انصافه؟ مگه نه اینکه دلای مهربون پاک و بی ریا هستن مگه نه اینکه دلای پاک مثل بلور شفاف و زلالن مثل بلور شکننده و حساسن مگه نه اینکه اگه بلوری شکست حتی اگه ماهرانه تیکه هاشو به هم بچسبونی بازم درست بشو نیست که نیست وای به اون روزی که یه دل بلوری بشکنه وای به روزی که یه دل شکسته آه بکشه...

کاشکی آدمها به دلی خنجر نفرت نزنند

که ترکهای تنش تا ابدپابرجاست

کاشکی آدمها فکرپرپرشدن روح شقایق باشند

کاشکی یک لحظه فکر احساس دقایق باشند

کاشکی هیچ دلی به نبودن به نماندن به سکوت عادت نکند

کاشکی هیچ دلی با مرور لحظات به گذشته

وبه لبخند میان یک قاب حسادت نکند

کاشکی آدمها جای پی ریزی یک سد عظیم

بین دلهایی که به هم نزدیکند

پلی از نور بنا میکردند

تا نمیرد عشقی

تانریزد اشکی

کاشکی آدمها نگذارند دلی

به وفاداری نیلوفر و زیبایی پروانه و شیدایی موج

دمی تردید کند

آسمونی بازدید : 24 سه شنبه 06 فروردین 1392 نظرات (0)

سلام دوستان ازتون دعوت میکنم که حتما تو انجمن دوستانه ی وبلاگم عضوبشید و مطالب زیبا درد دلها و حتی خاطرات خودتونو واسم بنویسید و واسه بهتر شدن وبلاگ و انجمن حتما نظر بدید قوانین اینجا هم رعایت ادب احترام و صمیمی بودنه همین...عینکلبخندماچ

.

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    به نظر شما برای شروع کار وبلاگم چه طوره؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 126
  • بازدید کلی : 1,418
  • کدهای اختصاصی